‌‍ ‍ ‍بسم الله الرحمن الرحیم

دوازدهم  ربیع الثانى

انقراض بنى امیه

در این روز با سفاح اولین خلیفه عباسى بیعت شد، و با انقراض دولت بنى مروان ، دولت بنى امیه به کلى منقرض شد. البته مروان در 27 ذى الحجه کشته شد، ولى در این روز با تاءسیس دولت بنى عباس رسما نام بنى امیه از صفحه خلافت برچیده شد.

چهاردهم  ربیع الثانى

*قیام مختار

در این روز مختار، شاد کننده دلهاى شکسته اهل بیت (علیهم السلام ) با نداى ((یا لثارات الحسین )) در کوفه قیام کرد. مختار در سال اول هجرت در طائف به دنیا آمد و در سال 67 ه‍ در کوفه به دست مصعب بن زبیر به شهادت رسید. کنیه او ابواسحاق است . پدرابوعبیده ، از صحابه بزرگ بود .

مختار در هیجده ماه حکومتش ، هیجده هزار نفر از قاتلین سید الشهداء (علیه السلام ) را به جهنم فرستاد. این به غیر از کسانى است که به دست اصحاب و یاران او و ابراهیم بن مالک اشتر در بیرون کوفه و در کنار نهر خازر کشته شدند.

سعد عموى مختار از طرف امیر المؤ منین و امام حسن (علیهم السلام ) والى مداین بود، و هر گاه جایى مى رفت مختار را به جاى خود مى گذاشت .

امیر المؤ منین (علیه السلام ) به او خبر از فتح و ظفر دادند، و میثم تمار در زندان کوفه او را بشارت داد.

در روز عید قربان ابو محمد حکم بن مختار، خدمت امام باقر (علیه السلام ) آمد. بعد از اینکه خود را معرفى کرد، امام باقر (علیه السلام ) او را نزد خود خواند و عرض کرد: آقاى من ، مردم درباره پدر من بسیار سخن مى گویند. به خدا قسم سخن درست کلام شماست و هر چه شما بفرمایید آن را قبول دارم . امام (علیه السلام ) فرمود: سبحان الله . مختار خانه هاى خراب ما را آباد کرد، و دشمنان ما را به قتل رسانید، و هر خونى که از ما ریخته شد طلب نمود. آنگاه سه مرتبه فرمود: رحم الله اباک .در کودکى ، امیر المؤ منین (علیه السلام ) او را روى زانوى خویش مى نشاند و به او لطف و مرحمت مى فرمود. امام باقر (علیه السلام ) مى فرماید: بخدا قسم پدرم مرا خبر داد که مختار نزد فاطمه بنت امیر المؤ منین (علیه السلام ) مى آمد، و آن مخدره براى او فرش پهن نموده پشتى برایش مى گذاشت . سپس فرمود: ((هر حقى که ما نزد کسى داشتیم او مطالبه نمود)).

*بیست و دوم  ربیع الثانى

*وفات موسى مبرقع

جناب موسى مبرقع (علیه السلام ) پسر حضر جواد (علیه السلام ) در سال 296 ه‍ در شهر قم  وفات یافت . بنابر قولى دیگر در 14 ربیع الثانى وفات موسى مبرقع واقع شده است . قبر آن بزرگوار در چهل اختران قم خیابان آذر مشهور است.

نام ایشان  موسى ، کنیه او ابوجعفرو  لقب آن بزرگوار مبرقع بود .ایشان   از فرط زیبایى بر جمال مبارک نقاب مى زد.

ایشان از اولین سادات رضوى بود که در سال 256 ه‍ وارد قم گردید. او دائما بر صورت خود برقعى داشت ، ولى مردم عرب ساکن قم که او را به درستی نمی شناختند او را از قم بیرون کردند، و او به کاشان رفت و در آنجا مورد احترام قرار گرفت .

بعد از آمدن ابوالصدیم حسین بن على بن آدم و مرد دیگرى از رؤ ساى قم ، عربهاى قم متوجه شدند موسى چه کسى بوده است ، و آن بزرگوار را به قم بازگرداندند و خانه اى براى او آماده کردند. همچنین در روستاهاى متعدد زمین و باغ براى او خریدند و خواهرانش زینب و ام محمد و میمونه ، دختران حضرت جواد (علیه السلام ) به قم آمدند، و بر او وارد شدند.

هنگامى که جناب موسى مبرقع در قم از دنیا رفت ، امیر قم عباس بن عمرو غنوى بر او نماز خواند، و در محل کنونى که در قم معروف است و قبلا خانه محمد بن حسن بن ابى خالد اشعرى ، دفن شد.

کلینى (رحمه الله ) در کافى به سند معتبر نقل کرده که جناب موسى مبرقع تولیت اوقاف را از جانب امام (علیه السلام ) داشته اند.