#این_جمعه_هم_گذشت ...

نمی‌دانم چند نفر یادت بودند ...

یا چند نفر به امید دیدار تو تا غروب چشم به راه ماندند ...

●نمی‌دانم تعدادشان دو رقمی شد یا نه ...

●اما خوب می‌دانم

همین بی تو بودن‌هاست که دارد کار دستمان می‌دهد ...

●همین بی تو بودن‌هاست که همه‌ی ما را تبدیل کرده به مرده‌های متحرک که بی هدف عمر می‌گذرانیم

●همین بی تو بودن‌هاست که دل‌خسته شده‌ایم

که نمی‌دانیم چه‌مان شده

"فقط می‌دانیم خسته‌ایم و دل شکسته"


می‌شود عشقت را به قلب‌هایمان هدیه کنی

که دیگر انقدر بی تو... نباشیم ...


ما دنیا را با تو... می‌خواهیم ...


📚شعری ک ایت الله بهجت دراواخر عمرشان زمزمه میکردند....


با کدام آبرویی روز شمارش باشیم؟

عصرها منتظر صبح بهارش باشیم؟


سال ها منتظر سیصد و اندی مرد است

آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم...


گیرم امروز به ما اذن ملاقاتی داد

مرکبی نیست که راهی دیارش باشیم


سال ها در پی کار دل ما افتاده

یادمان رفت کمی در پی کارش باشیم


ما چرا؟ خوبترین ها به فدای قدمش

حیف او نیست که ما میثم دارش باشیم؟


اگر آمد خبر رفتن ما را بدهید

به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم...


اللهم عجل لولیک الفرج

محمدحسین راعی