بسم اللّه الرحمن الرحیم 
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 
اللهم عجل لولیک فرج

گروهی، جامه به خود پیچیدند؛ از ترس طوفانی که در خارج می وزد. باید بلند شد. باید قیام کرد. اینان دوست دارند که قیام کنند لکن باد و طوفان به ایشان اجازه نمی دهد. ولی باید در هر صورتی قیام کرد؛ اگر قیام نکنند فردا روزی سخت خواهد بود و البته برای کافران نیز آسان نخواهد بود.
او دوست دارد که قیام کند ولی نمی تواند بلند شود. باید بلند شود، این امری دستور داده شده است. باید بلند شود و قیام کند؛ باید إنذار بدهد، هشدار بدهد، باید خداوند را در این مسیر بزرگ بشمارد. لکن در این مسیر اتفاقات ناخوشایندی نیز خواهد افتاد. باید این چهره زشت را از قیام پاک کند یا بهتر بگویم باید تا حد امکان از این مشکلات و زشتی های قیام جلوگیری کند یا اگر نشد، چهره اش را درست کند. مثالش همان جنگ خودمان است. در مسیر بزرگ شماری «رب»، ناگزیراً با جنگ و خونریزی برخورد خواهیم کرد، لکن حتی در همان جنگ نیز باید حد و حدود را نگاه داشت، همانطور که امام علی (علیه السلام) آب را بر معاویه نبست! این می شود جلوه ای از جنگ زیبا، این یعنی تطهیر شدن ثیاب. جنگی که در آن حجت برای دشمن تمام شده و حتی درون آن اصول جوانمردی از طرف قائم انجام می گیرد حتی اگر معاویه، آب را بر علی (ع) ببندد.
در این راه گروهی به اصطلاح ریزش می کنند؛ در این راه مشکلاتی وجود دارد که در درون انسان ها رخ می دهد. تحولی عظیم درون قیام کنندگان، البته نه تحولی که انسان نیازمند به آن باشد یا که تحولی به سوی الله؛ این تحول از بدترین تحول هاست. تحولی که انسان را از راه و مسیر خدا بر می گرداند و راه را برای شخص منحرف می کند. تحولی به نام رُجز که باید از آن هجرت کرد؛ یعنی که انسان قیام کننده، باید هر چیزی را که درونش هست و به رجز منتهی می شود را در جایی گذارد و کاملا از آن دوری کند. رجز در مسیر تحول قیام، فردی مانند زبیر را که از خوبان دوران بود، به زبیری تبدیل می کند که از دشمنان وقت امیرالمومنین (ع) می شود.
رجز، جزء بدترین خصلت های قیام کننده است که باید به هر نحوی که شده، از آن دوری کرد؛ و البته باید کل قیام را نیز از آن دور نگاه داشت.
در این قیام، افرادی که بعضا یا حتی اکثرا از سردمداران قیام هستند، بر باقی افراد منت می گذارند که پر واضح است، منت اجر کار را، با خاک یکسان می کند.
کسی نیست از آنها بپرسد که شما برای چه منت می گذارید؟ مگر کاری کرده اید که منت بر سر دیگران می گذارید؟ هیچ یک از افراد این قیام کاری نکرده اند! هرچه بوده، خدا کرده است و ما از اول قیام هیچ کاری انجام نداده ایم که بخواهیم منتی بر سر دیگران بگذاریم. او قدرت اول و آخر و ظاهر و باطن است و تا او نخواهد ما نمی توانیم کاری از پیش ببریم؛ هرچه جلو رفته کار او بوده و ما به هیچ عنوان حق منت گذاری بر سر دیگران را نداریم، به هیچ عنوان حق نداریم!
در مسیر حرکت این قیام سختی های بسیاری وجود دارد که اگر صبر در قائمین وجود نداشته باشد، قیام بهم می خورد؛ باید برای خدا صبر کرد، صبر چاشنی قیام است. مگر می شود غذایی درست کرد که نمک و فلفل نداشته باشد؟ صبرِ برای رب، اگر در قیام نباشد که اصلا قیام معنا ندارد؛ زیرا چُنان سختی ای در راه قیام وجود دارد که بدون صبرِ برای رب نمی توان از این مشکلات و سختی ها سربلند بیرون آمد.
آنگاه که در ناقور دمیده شود، روزی خواهد آمد که همه بر اساس اعمالشان سنجیده می شوند، همه بر اساس قیام هایشان سنجیده می شوند.  روزیست سخت، بسیار سخت! و هرگز برای کافران آسان نخواهد بود، هرگز برای کسانی که قیام نکرده اند آسان نخواهد بود...
باید قیام کرد، باید برای إنذار مردم قیام کرد، البته که قرآن نذیری للبشر است و قیام برای إنذار به آن نیاز دارد...
والسلام علیکم
علی طاهری ۱۳۹۹/۱۱/۱۰

اللهم عجل لولیک فرج