سوره ی مبارکه همزه درباره رفتاری در اجتماع صحبت می کند که غالبا به شکل رفاقتی است ؛ طعنه زدن؛
شنیدن طعنه دیگران به شکلی است که انسان را به خواری و ذلت می کشاند و گاهی از اوقات این عمل دیگران باعث می شود که حرکت و رشد متوقف شود.
این طعنه ها در سوره مبارکه همزه به همز و لمز معرفی می شود.
معمولا همزولمز به قصد خرد کردن دیگران است و بااین طرز فکر که در آن مورد طعنه زدن و تیکه انداختن من برتری دارم یعنی من برای خودم حسابی در نظر میگیرم که دیگران را برای عیبشان مستحق آن طعنه میدانم و برای خندیدن خودمان طرف مقابل را سرزنش و خرد می کنم.
* اگر عیبی از دیگران را دیدیم و به صورت دوستانه به او بگوییم و هدفمان رفع عیب و پیشرفتش باشد همز و لمز حساب نمیشود ولی اگر نیتمان برتری جویی و بدست آوردن لذت در خرد کردن باشد گناهی مرتکب شده ایم که عظمت آن را (در آیات انتهایی سوره) از عظمت عذابش میتوانیم تشخیص دهیم
در اکثر مواردی که همز و لمز صورت می گیرد این است که ما برای خودمان توانایی یا مالی را برتر از شخص مورد تمسخر در نظر می گیریم و اینکه فکر میکینم که این برتری برای ما کافی است و برای ما جاودانه است.
غرض آیات ابتدایی:
این تفکر که ما بوسیله این نعمت از دیگران برتر هستیم سبب همز و لمز میشود. اگر این طرز تفکر را از خود دور کنیم؛ میتوانیم از همز و لمز کردن دیگران هم پرهیز کنیم.
«نسال الله منازل الشهداء»
ولی اگه کسی بخونه شاید خوب درک نکنه که کلا همزو لمز چه خطری داره یا شاید به حقیقت بد بودن همز و لمز دسترسی پیدا نکنه..
مثال کم داره