بسم الله الرحمن الرحیم؛ وَالْفَجْرِ ؛ وَلَیَالٍ عَشْرٍ ؛ وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ ؛ وَاللَّیْلِ إِذَا یَسْرِ ؛ هَلْ فِی ذَلِکَ قَسَمٌ لِّذِی حِجْرٍ

نگاهی به دسته اول سوره مبارکه مدثر آیات ۱ تا ۱۰/../ علی طاهری

بسم اللّه الرحمن الرحیم 
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 
اللهم عجل لولیک فرج

گروهی، جامه به خود پیچیدند؛ از ترس طوفانی که در خارج می وزد. باید بلند شد. باید قیام کرد. اینان دوست دارند که قیام کنند لکن باد و طوفان به ایشان اجازه نمی دهد. ولی باید در هر صورتی قیام کرد؛ اگر قیام نکنند فردا روزی سخت خواهد بود و البته برای کافران نیز آسان نخواهد بود.
او دوست دارد که قیام کند ولی نمی تواند بلند شود. باید بلند شود، این امری دستور داده شده است. باید بلند شود و قیام کند؛ باید إنذار بدهد، هشدار بدهد، باید خداوند را در این مسیر بزرگ بشمارد. لکن در این مسیر اتفاقات ناخوشایندی نیز خواهد افتاد. باید این چهره زشت را از قیام پاک کند یا بهتر بگویم باید تا حد امکان از این مشکلات و زشتی های قیام جلوگیری کند یا اگر نشد، چهره اش را درست کند. مثالش همان جنگ خودمان است. در مسیر بزرگ شماری «رب»، ناگزیراً با جنگ و خونریزی برخورد خواهیم کرد، لکن حتی در همان جنگ نیز باید حد و حدود را نگاه داشت، همانطور که امام علی (علیه السلام) آب را بر معاویه نبست! این می شود جلوه ای از جنگ زیبا، این یعنی تطهیر شدن ثیاب. جنگی که در آن حجت برای دشمن تمام شده و حتی درون آن اصول جوانمردی از طرف قائم انجام می گیرد حتی اگر معاویه، آب را بر علی (ع) ببندد.
در این راه گروهی به اصطلاح ریزش می کنند؛ در این راه مشکلاتی وجود دارد که در درون انسان ها رخ می دهد. تحولی عظیم درون قیام کنندگان، البته نه تحولی که انسان نیازمند به آن باشد یا که تحولی به سوی الله؛ این تحول از بدترین تحول هاست. تحولی که انسان را از راه و مسیر خدا بر می گرداند و راه را برای شخص منحرف می کند. تحولی به نام رُجز که باید از آن هجرت کرد؛ یعنی که انسان قیام کننده، باید هر چیزی را که درونش هست و به رجز منتهی می شود را در جایی گذارد و کاملا از آن دوری کند. رجز در مسیر تحول قیام، فردی مانند زبیر را که از خوبان دوران بود، به زبیری تبدیل می کند که از دشمنان وقت امیرالمومنین (ع) می شود.
رجز، جزء بدترین خصلت های قیام کننده است که باید به هر نحوی که شده، از آن دوری کرد؛ و البته باید کل قیام را نیز از آن دور نگاه داشت.
در این قیام، افرادی که بعضا یا حتی اکثرا از سردمداران قیام هستند، بر باقی افراد منت می گذارند که پر واضح است، منت اجر کار را، با خاک یکسان می کند.
کسی نیست از آنها بپرسد که شما برای چه منت می گذارید؟ مگر کاری کرده اید که منت بر سر دیگران می گذارید؟ هیچ یک از افراد این قیام کاری نکرده اند! هرچه بوده، خدا کرده است و ما از اول قیام هیچ کاری انجام نداده ایم که بخواهیم منتی بر سر دیگران بگذاریم. او قدرت اول و آخر و ظاهر و باطن است و تا او نخواهد ما نمی توانیم کاری از پیش ببریم؛ هرچه جلو رفته کار او بوده و ما به هیچ عنوان حق منت گذاری بر سر دیگران را نداریم، به هیچ عنوان حق نداریم!
در مسیر حرکت این قیام سختی های بسیاری وجود دارد که اگر صبر در قائمین وجود نداشته باشد، قیام بهم می خورد؛ باید برای خدا صبر کرد، صبر چاشنی قیام است. مگر می شود غذایی درست کرد که نمک و فلفل نداشته باشد؟ صبرِ برای رب، اگر در قیام نباشد که اصلا قیام معنا ندارد؛ زیرا چُنان سختی ای در راه قیام وجود دارد که بدون صبرِ برای رب نمی توان از این مشکلات و سختی ها سربلند بیرون آمد.
آنگاه که در ناقور دمیده شود، روزی خواهد آمد که همه بر اساس اعمالشان سنجیده می شوند، همه بر اساس قیام هایشان سنجیده می شوند.  روزیست سخت، بسیار سخت! و هرگز برای کافران آسان نخواهد بود، هرگز برای کسانی که قیام نکرده اند آسان نخواهد بود...
باید قیام کرد، باید برای إنذار مردم قیام کرد، البته که قرآن نذیری للبشر است و قیام برای إنذار به آن نیاز دارد...
والسلام علیکم
علی طاهری ۱۳۹۹/۱۱/۱۰

اللهم عجل لولیک فرج

۲ نظر
ذی حجر

نیم نگاهی به سوره مبارکه نصر/../ علی طاهری

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم اللهم عجل لولیک فرج


شاید مهمترین سوالی که در این سوره برای انسان به وجود می آید، اینست که مگر پیامبر (ص) معصوم نیست؟ پس چرا خداوند به رسولش دستور داده که استغفار کند؟ و بعد از آن نیز گفته است که خداوند بسیار توبه پذیر است؟ مگر نعوذبالله پیامبر (ص) معصیتی مرتکب شده است که خداوند دستور به استغفار و توبه به پیامبر (ص) می دهد؟ پر واضح است که خیر.
یکی از مواردی که مورد بحث است، اثرات انتخاب ها و اعمال پیغمبر است. واضحش اینست که رسول خدا برترین اعمال را انجام می دهند به نسبت جا و مکان مورد نظر. این برترین اعمال، با اینکه بهترین انتخاب هستند، لکن ممکن است تبعاتی به همراه داشته باشند.
یکی از واضح آرین مثال های آن، مسئله جناب عمار یاسر است. همه می دانیم که در اوایل رسالت رسول خدا مسلمانان در فشار عمیقی از سوی کفار بسر می بردند. این فشار بر روی تعدادی از مسلمانان بسیار بالاتر بود. شکنجه هایی که ایشان (عمار یاسر) متحمل می شدند، راه کاری بود تا کفار به بقیه مسلمانان توجه نکنند و بیشتر به حضرت عمار و امثال ایشان بپردازند؛ تا بقیه مسلمانان بتوانند در آن خفقان وارده از سوی کفار با رسول خدا ارتباط داشته باشند. رسول خدا در این موقعیت کاری بجز صبر نمی توانستند انجام دهند و مجبور به تحمل شکنجه های عمار می شدند. البته که بهترین کار در آن موقع همین دفاع نکردن از عمار بود چرا که اگر ایشان از عمار دفاع می کردند، بهانه بیشتری دست کفار می افتاد تا عمار را بیشتر شکنجه کنند.
این یکی از مثال هایی بود که تصمیمات پیامبر خدا تبعات و زیان هایی به همراه داشت که خداوند دستور داده رسول خدا استغفار کند تا خداوند این تبعات را نیز از بین ببرند.
ادامه دارد....

نسال منازل شهدا

اللهم عجل لولیک فرج

۰ نظر
گجله گمنام

نشریه سوره نامه/سوره مبارکه مدثر/دسته دوم آیات

متن ادبی

آیــا تــا بــه حــال دربــاره عاقبــت کاری خبــر داشــته ایــد و  انجــام دادن کاری را بــا توجــه بــه عاقبتــش ارزیابــی کــرده ایــد؟! بــرای درک بهتــر ایــن مســئله ، مثالــی میزنــم. بــرای مثــال شــما مدتــی زیــادی اســت کــه ماشــینی داریــد و بــا اســتفاده مکــرر از آن ، معایــب و محاســن آن را دانســته ایــد . یعنــی شــما بهتــر از فــردی کــه مــی خواهــد آن را بخــرد مــی دانیــد کــه آیــا آن ماشــین ارزش خریــدن را دارد یــا خیــر !  حــال ، شــخصی قصــد خریــد آن را دارد . آیــا از عاقبــت خریــد آن بــه او خبــر مــی دهیــد ؟! قطعــا بلــه .

۰ نظر
ذی حجر

نشریه سوره نامه/سوره مبارکه مدثر/دسته اول آیات

ســوره مدثر  از منظر علامه
ایــن ســوره مشــتمل بــر مطالــب زیــر اســت: اول اینکــه رســول خــدا (ص) را دســتور م یدهــد بــه اینکــه مــردم را انــذار کنــد، و ایــن دســتور را بــا لحنــی و در ســیاقی بیــان  کــرده کــه از آن پیداســت جــزو دســتورهاى اوائــل بعثــت اســت. دوم اینکــه اشــاره م یکنــد بــه عظمــت شــان قــرآن و جللــت قــدرش. ســوم اینکــه کســانی را کــه منکــر قــرآن شــوند و نســبت ســحر بــه آن دهنــد تهدیــد، و کســانی را کــه از دعــوت قــرآن ســر بتابنــد مذمــت کــرده اســت. و ایــن ســوره از اولیــن ســوره هاى نــازل در اوائــل بعثــت و ظهــور دعــوت اســلمی اســت. حتــی بعضــی گفته انــد اولیــن ســوره اى اســت کــه از قــرآن نــازل شــده. هــر چنــد کــه خــود آیاتــش ایــن قــول را تکذیــب م یکنــد، چــون م یرســاند رســول خــدا (ص) قبــل از ایــن ســوره قــرآن را بــر مــردم م یخوانــده، و مــردم تکذیبــش م یکردنــد و از آن اعــراض م ینمودنــد و نســبت ســحر بــه آن م یدادنــد. و بــه همیــن جهــت بعضــی از مفســرین متمایــل بــه ایــن قــول شــده اند کــه اولیــن آیاتــی کــه از قــرآن نــازل شــد، هفــت آیــه از اول همیــن ســوره بــوده، و لازمــه ایــن قــول آن اســت کــه ســوره مــورد بحــث یکبــاره نــازل نشــده باشــد. و ایــن قــول هــر چنــد از نظــر متــن آیــات هفتگانــه بعیــد نیســت، لیکــن ســیاق اول ســوره علــق آن را دفــع م یکنــد، چــون ظاهــر آن ایــن اســت کــه آیــات اول ســوره علــق اولیــن آیــات نازلــه از قــرآن اســت. بعضــی هــم احتمــال داده انــد ســوره مــورد بحــث اولیــن ســوره اى باشــد کــه بعــد از مامــور شــدن آن جنــاب بــه دعــوت علنــی نــازل شــده باشــد، و ســوره علــق اولیــن ســوره نازلــه از قــرآن باشــد، چــون رســول خــدا (ص) بعــد از بعثــت و نــزول ســوره علــق مدتهــا دعوتــش پنهانــی بــود، در نتیجــه ســوره مــورد بحــث بــه منزلــه  آیه( فاصدع بما تومر و اعرض عن المشرکین)،
 اســت، کــه دعــوت علنــی را اعــلم م یکنــد، بــا همیــن نکتــه بیــن ســه دســته از روایــات را جمــع کــرده: اول آنهایــی کــه م یگویــد ســوره مدثــر اولیــن ســوره قــرآن اســت، دوم آنهایــی کــه م یگویــد ســوره مدثــر بعــد از ســوره علــق نــازل شــده، و ســوم آنهایــی کــه م یگویــد ســوره مزمــل و مدثــر بــا هــم نــازل شــده اند. لیکــن ایــن قــول قدمــی از احتمــال فراتــر نگذاشــته. و بــه هــر حــال آنچــه یقینــی و مســلم اســت ایــن اســت کــه ایــن ســوره در اوائــل بعثــت نــازل شــده و جــزو اولیــن ســوره هاى قرآنــی اســت، و آیــات هفتگانــه اى کــه در ایــن فصــل آوردیــم متضمــن امــر بــه انــذار و ســایر لــوازم انــذار اســت، کــه خــداى تعالــی بــه آن ســفارش فرمــوده .

متن ادبی

خفتــن گاه زشــت اســت،گاه بی ادبی اســت و گاهــی هــم مکــروه. امــا همــه خوابیــدن هــارا نمــی تــوان بــه ایــن شــکل تعریــف کرد.مــن  خوابــی را مــی شناســم کــه نــوم لیــل نیســت، آســودگی نــدارد و نــه تنها ســودبخش نیســت، بلکــه مضرتریــن ضررهاســت.خدا کنــد کــه ایــن خــواب درگیرمــان نکنــد ومــارا بــه ســمت نشســتن و دســت روی دســت گذاشــتن نکشــاند... درجهانــی کــه همــه ی شمشــیرها ازنیــام دشــمن بیــرون آمــده و بــه ســویمان نشــانه گرفتــه شــده، مــی تــوان تشــنگی را درجهــان مشــاهده کرد.جهانــی کــه تشــنه قیــام اســت و بــرای بیــدار بــودن درایــن جهــان بایــد ایســتاد. ایســتادنی از نــوع قیــام حضــرت رســول، بســم ٱللَّه...  درایــن مســیر پرپیــچ و خــم کــه تــو بیــداری ، دشــمن هــم نخوابیــده ِپس ب و درحالــت آمــاده بــاش قــرار گرفتــه ولــی از موانعــی کــه برســر راهــت میگــذارد نهــراس... چــون تــو در برابــر دشــمن نمــی جنگــی بلکــه ایــن خداســت کــه بــه تــو قــدرت داده،خداســت کــه شــلیک مــی کنــد و مســیر را همــوار مــی کند،نــه تــو...  پــس درجامعــه فقــط مکبــر خدایــی بــاش کــه همــه چیــز در عالــم،  دراحاطــه او قــرار دارد. جنــگ، جنــگ اســت و تــو مبــارز ایــن جنگ،پــس بــدان اول بایــد ازخــودت دربرابــر هجمــه هــا وشــبیخون هــا حفاظــت کنــی ونگــذاری در ایــن جــاده پرخطــر دشــمنان ازپــا بیندازنــت. بایــد مطهــر شــوی ازهرپلیدی و نیرنــگ دشــمنت وگرنــه جنــگ را بایــد مختومــه اعــلم کنــی...  درضمــن حواســت باشــد کــه بعضــی وقــت هــا بایــد دوری کنــی و بــه مســائلی نزدیــک نشــوی، ازمســائلی کــه تــو را از هــدف قیــام دور مــی کنــد، جلوگیــری کــن. دور شــدنی از جنــس هجــرت. پــس خــود را درایــن مســیر مهاجــر الــی اللَّه بــدان...  درایــن قیــام قــرار اســت افتخاراتــی بیآفرینیــم، پــس یــادت نــرود کــه کارهــای بــزرگ را کوچــک ببینــی و اصــل ایــن اقدامــات را بــه پــای خــودت ننویســی، زیــرا  توســت کــه تــورا یــاری نمــوده وکارهــای ســخت را بــه آســانی برایــت انجــام ِ ّ ایــن رب داده اســت. درایــن نبــرد بــا دشــمن سرســخت، بــی حوصلــه و کــم طاقــت نبــاش و بــرای پــروردگارت مقاومــت کــن و منتظــر نتایــج قطعــی درایــن مبــارزه باش.گاهــی بایــد بــرای رســیدن بــه نتیجــه صبــور بــود و درایــن ماجــرا اســتقامت ورزیــد. پــس بــرای رســیدن بــه قیــام رســول همیــن پنــچ چیــز کافــی اســت:  •   هدفــت جــز خــدا نباشــد. •   درجامعــه بــرای بینــا کــردن مــردم طهــارت را در اوج حفــظ کــن. •   ازپلیــدی هــا هجــرت کــن.  •   کارهــا را از آن خــدا بــدان نــه خــودت.   •   بــرای رســیدن بــه نتیجــه قطعی صبر پیشه کن.                                                            به امید روزی که قیام های کوچکمان به قیام بزرگ یوسف زهرا (عج) گره بخورد...    

نویسنده محمد عرفان برکتی

 

صوت اساتید

یا ایها المدثر! خطاب به پیامبر  گرامی اسلم[اســت]. مدثــر رو گفتنــد جامــه بهخــود پیچیــده. بــه پیامبــر ایــن طــور ــم. قیــام کن!فانــذر. قیــام کــن و انــذار بــده. یعنــی ُمیگوید:ق قیــام کــن و دیگــران را بیــدار کــن. انــذار یعنــی ایــن. یعنــی دیگــران را از غفلــت بیــدار کــردن. قیــام کــن و دیگــران را از ایــن حالــت مردگــی بیــرون بیــاور...  وربــک فکبــر؛ البتــه ایــن قیامــی کــه انجــام میدهــی همــراه بــا انــذار یــک چیــز هایــی میخواهــد. وربــک فکبــر: خــدا را از همــه بــزرگ تــر بــدان. وثیابــک فطهر:جامــه خــودت را همیشــه پــاک نگــه دار.یعنــی طهــارت را در اوج خــودش رعایــت کــن اگــر چــه وقتــی وارد جامعــه میشــی دامنــت ممکنــه آلــوده بشــه بــه خاطــر ارتبــاط بــا مــردم...

استاد چیت چیان

    برای دریافت این صوت اینجا کلیک کنید

۰ نظر
ذی حجر

محمد صالح حسنی/../ سوره مبارکه علق

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

این متن درباره داستان شمر میباشد، در واقعه کربلا امام حسین (ع) برای مقابله با یزید و پیروانش که در حال انجام خراب کردن و به گند کشیدن سنت پیامبر (ص) به پا خاست همانا که امام حسین (ع) در حدیثی فرمودند:«من برای اصلاح امت جدم و امر به معروف و نهی از منکر امده ام.» با این هدف قصد مقابله با یزیدیان را داشت وقتی امام حسین از مکه در حال رسیدن به کوفه بودند یزید وقتی احساس خطر کرد با یاری طلا و ثروتی که داشت تمام سرداران و جنگاوران عرب را سعی کرد به طرف خود بکشاند. با توجه به اینکه شمر جانباز یکی از جنگ های امام علی (ع) بود و در رکاب ایشان شمشیر می زد. با توجه به سوره علق و با پیدا کردن حس استغنی نسبت به خدا و اهل بیت (ع) اینجوری میشود که در نبرد کربلا شمر در مقابل پسر پیامبر (ص) می ایستد حال اگر شمر با دیدن جوانب و زاویه ها و با توجه به خطبه های امام حسین (ع) می توانست ان کار ها را ... و با اینکه با توجه به سوره علق و آیه " الم یعلم بان الله یری " که ایا میدانی خداوند همه چیز را میبیند، و یا اینکه " ان الی ربک رجعی " قطعا بازگشت همه به سوی خداست و با توجه به داستان ابوجهل و پیامبر (ص) می توانست زاویه دید دیگری را در نظر بگیرد و به این فکر کند که شاید امام حسین (ع) حق باشد و اگر من امام را بکشم در ان دنیا به جهنم خواهم رفت. ولی متاسفانه این اتفاق نیفتاد و با ان زاویه ی دید یزیدی و دنیوی کارش را انجام داد.

اللهم عجل لولیک الفرج

۲ نظر
گجله گمنام

سوره مبارکه علق/../ علی طاهری

بسم اللّه الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم اللهم عجل لولیک فرج


ببین!
نگاه کن!
آیا نگاهت و دیدت نسبت به تمام اشیاء با اسم پروردگارت است؟ آیا هرچیزی را که می بینی، نهایتِ آن شیء را اسم خدا می بینی یا نه؟
بر چه منطقی می گویی خدایی وجود ندارد؟
بر چه منطقی فکر می کنی این عالم همینطور به وجود آمده؟
بر چه منطقی فکر می کنی خودت قدرت داری، خودت می فهمی؟
تو از علق خلق شده ای، هیچ چیزی از خود نداری، فقط کافیست خداوند رهایت کند؛ دیگر چیزی از تو باقی نخواهد ماند.
ای کاش نام انسان را می گذاشتند «وابسته» 
تو وابسته ابن وابسته ای!
همه ما وابسته به خدایی هستیم که هم ما را خلق کرد، هم یادمان داد به وسیله قلم آنچه را نمی دانستیم.
پس چه چیز تو را به خدایت بی نیاز کرده، ای وابسته!؟
تو از خودت اختیاری داری؟؟
به آسمان و زمین نگاه کن! ببین! همه چیز نام خدایت است. فقط کمی دقت می خواهد.
به هر چیزی که بنگری نامی از پروردگارت خواهی یافت که در آخر هم به او خواهی شتافت.
پس چه چیز تو را به خدایت بی نیاز کرده؟! 
والسلام

نسال منازل الشهدا

۱ نظر
گجله گمنام