در سوره ی ناس علت ابتلا به وسواس خناس این است که انسان ازعظمت ولطف خدا غافل میشود.
نتیجه ی غفلت ازعظمت خدا این ست که اگر انسان درمشکلی گرفتار شود وتوجهی به عظمت خدا نداشته باشد،برای خلاصی از مشکل حاضر به انجام هرکاری میشودو قبح ترک اعمال صالح وانجام گناهان برایش میریزد.
ودر مورد غفلت از لطف خدا میتوان گفت که انسان ها در زندگی همیشه افرادی راکه بیشتر به آنهامحبت میکنند را بیشتر دوست داشته ،وقت بیشتری برایشان گذاشته وهدف زندگی خود را کسب محبت بیشتر آنان میکنند اگر انسان در مورداینکه خدا ازهمه افراد بیشتر به اومحبت میکند غافل باشد به جای اینکه وقت خود راصرف کارهای مورد پسند خداکند،گرفتار وسواس خناس شده وبه همین شکل کار های خیر خود رافدای اهداف غیر خدایی میکند.
به خاطر همین هم خدا ویژگی ها ی لطف ،قدرت وعظمت خود نسبت به انسان هارا به عنوان پناهگاه دربرابر وسواس خناس معرفی میکند،یعنی اگر انسان ازاین دو ویژگی خداغفلت نکندوبه آنها ایمان کامل داشته باشدبه راحتی میتواند ازشر وسواس خناس در امان باشد.
یکی ازبهترین راه های ایمان به خداشناخت خداست وبهترین راه شناخت خداتدبر درقران است پس سوره ی ناس به صورت غیرمستقیم به یکی ازاهمیت های تدبر درقران اشاره دارد.
در سوره ماعون خداوند کار هر دو را اشتباه میداند.
خداوند به هردوی انسان ها می گوید نماز خواندن و بدرفتاری کردن با یتیم و بی توجهی کردن به مسکین ها و اصلا بی توجهی به نماز با وجود اینکه آدم خوبی باشه، هیچ کدوم از دین اسلام نیست و کسی که اینکار را انجام دهد مسلمان نیست چون دین را قبول ندارد.
این انسان ها کسانی هستند که انسان را می رانند و با بدرفتاری اورا آزار می دهد.
این افراد حتی انسان های دیگر را به غذا دادن به یتیم و مسکین تشویق نمی کنند و حتی آن ها را از انجام این کار ها منع می کنند.
پس وای بر برنمازگزارانی که در نمازشون سستی می کنند. اینها همان کسانی هستند که با یتیم بد رفتاری می کنند.
این افراد اگر نمازشون درست توجه می کردند به این درک میرسیدند که خداوند در همه حال آن ها را نگاه میکند پس همچین کسی اصلا با یتیم با خشونت رفتار نمی کند.
«نسال الله منازل الشهداء»
سوره ی مبارکه همزه درباره رفتاری در اجتماع صحبت می کند که غالبا به شکل رفاقتی است ؛ طعنه زدن؛
شنیدن طعنه دیگران به شکلی است که انسان را به خواری و ذلت می کشاند و گاهی از اوقات این عمل دیگران باعث می شود که حرکت و رشد متوقف شود.
این طعنه ها در سوره مبارکه همزه به همز و لمز معرفی می شود.
معمولا همزولمز به قصد خرد کردن دیگران است و بااین طرز فکر که در آن مورد طعنه زدن و تیکه انداختن من برتری دارم یعنی من برای خودم حسابی در نظر میگیرم که دیگران را برای عیبشان مستحق آن طعنه میدانم و برای خندیدن خودمان طرف مقابل را سرزنش و خرد می کنم.
* اگر عیبی از دیگران را دیدیم و به صورت دوستانه به او بگوییم و هدفمان رفع عیب و پیشرفتش باشد همز و لمز حساب نمیشود ولی اگر نیتمان برتری جویی و بدست آوردن لذت در خرد کردن باشد گناهی مرتکب شده ایم که عظمت آن را (در آیات انتهایی سوره) از عظمت عذابش میتوانیم تشخیص دهیم
در اکثر مواردی که همز و لمز صورت می گیرد این است که ما برای خودمان توانایی یا مالی را برتر از شخص مورد تمسخر در نظر می گیریم و اینکه فکر میکینم که این برتری برای ما کافی است و برای ما جاودانه است.
غرض آیات ابتدایی:
این تفکر که ما بوسیله این نعمت از دیگران برتر هستیم سبب همز و لمز میشود. اگر این طرز تفکر را از خود دور کنیم؛ میتوانیم از همز و لمز کردن دیگران هم پرهیز کنیم.
«نسال الله منازل الشهداء»
خداوند در این سوره (با لحنی که سوره را شروع می کند) با عصبانیت به کسانی که دیگران را مسخره می کنند و یا به آنها طعنه میزنند گوشزد می نماید که اگر فکر کرده اند اون قسمت از مالی که به سبب افتخار به آن به دیگر مخلوق خدا طعنه زده اند برایشان جاودان است، این تفکر اشتباه است. و به خاطر این تفکر غلط آتشی به نام حطمه معرفی می کند.
آتش حطمه به این خاطر است که بنده ی خدا به دلیل طعنه ی تو قلبش شکسته شده پس باید برای جزای این کار آتشی مهیا شود که هم از قلبت شروع شود و هم شکننده و نابود کننده باشد.
آتشی که تو اصلا نمیتوانی درک کنی که چیست.
آتشی که هیچ راه رهایی ندارد.
«نسال الله منازل الشهداء»
بسم الله الرحمن الرحیم
سوره مبارکه ناس:
آیه اول:
آیه سوم:
آیه چهارم:
آیه پنجم:
آیه ششم:
«نسال الله منازل الشهداء»