بسم الله الرحمن الرحیم


 "مثال یک"  فوتبال بازی کردن یا تماشا کردن: مثلا یک زمانی حوصله ی ما سر رفته و در تلوزیون فوتبال تماشا میکنیم و همین گار را در ایام امتحانات انجام میدهیم به این کار میگویند لهو یعنی درس خواندن که گار با ارزش است را انجام ندهیم و فوتبال تماشا کنیم و سرگرم بشویم و قیامت را فراموش کنیم.  ولی ممکن است ین کار لهو نباشد اگر ما بخواهیم از آن چیزی یاد بگیریم و سرگرم آن نشویم. 

 "مثال دو"   تلوزیون نگاه کردن خود یه کار لهو است چرا؟ چون ما حوصله مان سر رفته و همش کانال عوض میکنیم و کارهای با ارزش را انجام نمی دهیم. این کار نشان می دهد که ما نمی تونیم برنامه هایمان را با کار های با ارزش پر کنیم و برنامه ریز خوبی نیستیم. 

 "مثال سه"   در بحث رقابت کردن مثل: مسابقه ی پله ، که هرکه بتواند باز پله های بیشتری بپرد او برنده بازی است که کار لهو است. مثلا: اگر صبح زمان رفتن به مرسه باشد و دو دوست مسافت از خانه تا مدرسه را طی می کنند ؛ نفر اول به دومی میگوید من می توانم از چهار پله بپرم اما نفر دوم می گوید من می توانم از پنج پله بپرم. نفر اول آن روز را فقط تمرین میکند که بتواند از شیش پله بپرد. روز بعد اولی میگوید من از شیش پله می پرم تو چطور؟ و همین طور رقابت میکنند و این کار باعث میشود تا قیامت ، شکر خدا و... را فراموش کنند و سر گرم آن کار لهو شوند. 

 "مثال چهار"   بازی کردن در ایام امتحانات یک کار لهو است مثلا در روز یکشنبه امتحان ریاضی داریم ، یک نفر آن درس را می خواند و یک نفر دیگر بازی می کند آن بازی کننده کار لهو انجام می دهد چون بازی که ارزش نداشت را به درس ترجیح داد. 

نسأل الله منازل الشهدا