بسم الله الرحمن الرحیم؛ وَالْفَجْرِ ؛ وَلَیَالٍ عَشْرٍ ؛ وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ ؛ وَاللَّیْلِ إِذَا یَسْرِ ؛ هَلْ فِی ذَلِکَ قَسَمٌ لِّذِی حِجْرٍ

برداشتی از سوره مبارکه ماعون/../محمدطه کاظمی

بسم الله الرحمن الرحیم

خداوند متعال در این سوره با ما صحبت می کند و به آن دسته از انسان هایی که دین (برنامه زندگی) برای خود ندارند و روز قیامت را انکار می کنند اشاره می کند.

این دسته از افراد چند ویژگی دارند👇🏻

 یکی از ویژگی آنها این است که اگر یک فرد بدسرپرست و یا بی‌سرپرست را ببیند به او کمک نمی کنند و بی اهمیت از کنار او رد می شوند!

آنها یتیم را نیز از سوی خود طرد می‌کنند، او را ناراحت می کنند، با سردی  با او برخورد می‌کنند و دل او را میشکاند!

(یتیم فردی است که کسی را ندارد تا کمکش بکند! مثلا فردی از نظر رفاهی و مالی قوی هست ولی کسی نیست که در درس به او کمکی بکند.)

 یکی دیگر از ویژگی این دسته از افراد این است که مردم را تشویقِ کمک به فقیران نمی کنند! برای مثال فردی خودش پول کمک به فقیری را ندارد ولی در بین دوستان و آشنایان، او را معرفی می کند و از آنها می خواهد تا به این فرد کمک بکنند.

اما افرادی که سوره ماعون راجع به آنها صحبت می کند، نه تنها خودشان به فقیر کمک نمی کنند، بلکه به دیگران هم کمک به او را توصیه نمی کند.

اگر پیامبر خاتم (ص) یا امیرالمومنین (ع) فقیری را می دیدند و در حال حاضر شرایط کمک به او را نداشتند به اصحاب و یاران  خود سفارش می کردند که به این فرد کمک بکنند!

می‌توان اینجا به آن داستان گریزی زد که امام علی در حال نماز خواندن در مسجد بودند؛ نیازمندی تقاضای کمک کرد. کسی به او چیزی نداد. سائل دست خود را بلند کرد و گفت: «خدایا تو شاهد باش که من در خانه ی تو درخواست کمک کردم و کسی چیزی به من نداد» در همین حال علی (علیه‌السّلام) که در آن هنگام مشغول نماز بود با انگشت کوچک دست راست خود به آن فقیر اشاره کرد. او نزدیک رفت و انگشتری را که حضرت همواره در دست می‌کرد از انگشت ایشان در آورد و رفت.

برگردیم به داستان اصلی‌مان: اما این دسته از افراد نه تنها خودشان کمک نمی‌کنند بلکه دیگران را تشویق به کمک نمی کنند.به طعام مسکین توجهی نمی کنند! مانند مثال قبلی بقیه را نیز ترقیب نمی کنند!

مسکین: فردی که راکد شده و پیشرفتی ندارد، مثلا سال هاست که او کلاس هشتم هست و پیشرفتی ندارد!

این دسته از افراد حتی نماز هم می خوانند ولی خداوند این بر نمازگزاران را لعنت می دهد😳

چرا؟! چون نماز را دست کم می گیرند و ارزش نماز را نمی دانند! در مورد آن تامل و تفکر نمیکند. هدفشان از نماز خواندن رفع تکلیف است؛ در همان نماز به درد نخورشان هم ریاکاری می‌کنند!

اگر کسی کمکی و کاری از ایشان بخواهد، آنها کمکی نمی‌کنند و خواسته های کوچک مردم را رفع نمیکند!

ماعون: کوچکترین نیاز، منظور قرآن این هست که این افراد حتی کوچکترین نیاز دیگران را برآورده نمی کنند! اگر بقیه هم بخواهند به یتیمان و مسکینان کمکی بکنند، او نمی گذارد و آنها را از انجام این کار منصرف می کنند!

انشالله که ما جزء این دسته از افراد نباشیم🙂

سلامتی و تعجیل در فرجِ آقا امام زمان سه صلوات

۲ نظر
گجله گمنام

برداشتی از جلسات حاج آقای اخوت ۲

بسم الله

 

یکی از موانع بسیار بزرگ در دوره رشد ۲ ، انکار و لجبازی است.

لجبازی در دوره نوجوانی به اوج خودش می رسد و اصطلاحا به نوجوان حال می دهد!

اگر کسی بتواند حریف لجبازی خود بشود، موحد شدن برای او کار آسانی خواهد بود!

اما موضوعی که نوجوان باید به آن توجه کند اینست که لجبازی نکردن ، به منزله دلیل نخواستن و براحتی قبول کردن یک مسئله نیست بلکه یک دنده بودن است!

یک دنده بودن در مواقف مختلف که قبل از عمل کردن گیر الکی بدهد و قصد کند که کار را انجام ندهد.

اتفاقا استدلال و گفت و گو و جدل و کل کل کردن برای پذیرفتن هر موضوعی باید در نوجوان وجود داشته باشد تا هر حرفی را براحتی نپذیرد و پذیرفتنش بر روی استدلال باشد.

البته کسی که می خواهد سر دلیل موضوعی مانند نماز بحث و جدل داشته باشد، باید نماز را بخواند و بعد بیاید در خصوص آن دلیل بخواهد نه اینکه نماز را نخوانده سر نماز خواندن جدل کند!

این خودش همان لجبازیست...

 

۰ نظر
گجله گمنام

برداشتی از جلسات حاج آقای اخوت ۱

بسم الله 

 

با تدبیر امور پدر و مادر، مبحث ربوبیّت که یکى از مهمترین مسائل توحیدى است، در کودک فعال می شود.

‎دلیلش هم آنست که فرزند وقتى مشاهده مى کند که مادرش که کاره خاصى در عالم نیست در غذا خوردن به فکر همسایه ها هم هست، پس طبیعتا خداوند که ربّ است حواسش به همه چیز و همه کس خواهد بود…

اما اگر تدبیر را از پدر و مادرش نبیند، دیگر براحتى نمى تواند درباره ربوبیّت خداوند اظهار نظر کند و نسبت به آن سوء ظن پیدا مى کند..!

 

۰ نظر
گجله گمنام

مسجدی به اندازه عالم!

بسم اللّه الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 

الحمدللّه...

باور کردنی نیست،

چه زیبا و با شکوه است...

چطور می شود مجموعه ای کوچک که در منطقه میدان انقلاب اسلامی که سال ها پیش با محوریت قرآن شروع به کار کرده است با این سرعت چنین گسترش پیدا کند؟!
اشتباه شد! مجموعه ای گسترش پیدا نکرده است! آن قرآن است که به وسیله این افراد نورش را در دل انسان های حَیّ منتشر می کند...

قرآن راکد نمی ماند...

جمعی کوچک و قرآنی از استادید دانشگاهیِ حوزه دیده...

جمعی که با همت و غور کردن در تفسیر المیزان علامه طباطبایی رحمت الله علیه و استخراج نیازهای سنین مختلف از قرآن شروع شد...

چندین سال پیش که شروع به کار قرآنی کردند نمی دانم شاید حتی خودشان هم فکر نمی کردند اعجاز قرآن را به چشم و اینگونه ببینند! جمعی که پایگاه اولی خودش را کم کم در مسجد الزهرا (س) شهرآرا و مساجد دیگری مانند مسجد المهدی (عج) سعادت آباد و... پیدا کرد. بابی باز شد؛ بابی که می توانست نوجوان پرورش دهد، یک نوجوانِ مسجدیِ قرآنیِ واقعی... نه از آن نوجوان های الکی مذهبی که نه می دانند برای چه معتقدند و نه می دانند چه می کنند! نه مثل مساجدی که با ps4 گذاشتن و یا میز پینگ پنگ در پایگاه بسیج نوجوان جذب کنند، نه! 

بابی که نوجوان عرصه ساز درست می کند..... کم کم شروع به حرکت کرد، دانه به دانه قرآن در دل مساجد تهران نفوذ کرد و در دو سه سال اخیر شاهد خیل چشمگیر ورود مساجد تهرانی به مجمع مساجد تدبر محور بودیم....

اما نه! این کافی نبود... کار که فقط برای تهران نمی شود! باید یکی رَود و با قدرت این پرچمِ حیات را به شهر های دیگر برساند.... افراد زیادی منتظر این نور هستند...

بالاخره موردش پیدا شد! 6 7 ماه پیش بالاخره کسی پیدا شد و مکانش محیا شد و عزمش جمع شد و قرآنش کمک کرد و به مشهد رفت....

حالا شد اولین پایگاه مسجد قرآن و عترت در مشهد! 

بعید می دانم خود آقا محسن آزرمی هم انتظارش را داشت که قرآن چنین بکند ولی قرآن است دیگر...

در طی چند ماه، یک نفر و یک قرآن در مشهد مقدس با عنایت آقا علی بن موسی الرضا المرتضی حالا شده 5 مسجد و یک قرآن!

مگر می شود؟! با همین سرعت؟ با همین جدیدت؟ چشم بر هم که می زنی، می بینی کار فتح این مسجد تمام شد و سراغ مسجد بعدی رفتند! خستگی ناپذیر...

اما می دانی اگر از من بپرسی جوابم چیست؟! 

سوره عادیات بخوان! جوابش را مولا داده است....

بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِیمِ
وَالْعَادِیَاتِ ضَبْحًا ﴿١﴾ فَالْمُورِیَاتِ قَدْحًا ﴿٢﴾ فَالْمُغِیرَاتِ صُبْحًا ﴿٣﴾ فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا ﴿٤﴾ فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا ﴿٥﴾ إِنَّ الْإِنسَانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ ﴿٦﴾ وَإِنَّهُ عَلَىٰ ذَٰلِکَ لَشَهِیدٌ ﴿٧﴾ وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ ﴿٨﴾ أَفَلَا یَعْلَمُ إِذَا بُعْثِرَ مَا فِی الْقُبُورِ ﴿٩﴾ وَحُصِّلَ مَا فِی الصُّدُورِ ﴿١٠﴾ إِنَّ رَبَّهُم بِهِمْ یَوْمَئِذٍ لَّخَبِیرٌ ﴿١١﴾

قسم به اسبانی که نفس نفس زنان می تازند.... قسم به اسبانی که با کوبیده شدن سم هایشان به زمین جرقه زده می شود... و قسم به سوارانی که هنگام صبح، غافل گیرانه به دشمن هجوم می برند.... و در اثر حمله شان گرد و غبار به آسمان بلند می شود... و ناگهان در میان وسط جمع آنها(دشمنان) درمی آیند....

این قصه مولا امیرالمومنین است...

خیلی وقت بود که دوست داشتم بنویسم ولی دیدم امروز دقیقا همان روز است...

اینکه مجمع مساجد تدبر محور توانسته است با این سرعت و با این قدرت قرآن را نشر بدهد، یک عملیات عادیاتی می خواسته است...

حتما شخصی عادیات وار در مشهد مقدس عمل کرده است که در عرض چند ماه این جمع به این گسترش رسیده و ان شاء الله با عظمت تر و با شکوه تر خواهد شد....

عادیاتی زندگی کردن آسان نیست... عادیاتی زندگی کردن یعنی مثل امام علی بن ابی طالب علیه السلام زندگی کردن

عادیاتی زندگی کردن یعنی عملیاتی بودن.... منفعل و بیکار ننشستن.... عادیاتی زندگی کردن یعنی هنوز در کاری هستی و کار بعدی را در همین حین شروع می کنی و کار قبلی تمام می شود و به سراغ کار بعدی بعدی می روی و کار بعدی تمام می شود و به سراغ کار بعدی بعدی بعدی می روی....

فاذا فرغت فانصب و الی ربک فرغب (سوره انشراح)

کسی که عادیاتی زندگی کند می شود رفیق امیرالمومنین 

آن وقت است که تازه ذره‌ای از امیرالمومنین را می شناسی و می گویی:
ها عَلیٌّ بَشَرٌ َکْیَف بَشَر
رَبُّهُ فیه تَجَلّی‏ و ظَهَر

آن وقت که تازه اندکی می فهمی امیرالمومنین چگونه زندگی کرده است.

اگر این نباشی، می شوی همانی که حق تعالی فرمود: إنّ الإنسان لربه لکنود..... انسانی کند که حتی خودش هم بر آن گواه است.... و إنه علی ذلک لشهید....

کسی که اینگونه باشد یعنی اصلا متوجه نیست که قیامت و قبری هست؛ اصلا حواسش نیست که هرچیزی که در سینه اش باشد، اعم از تصمیم های انجام نشده، نیّاتِ افعال او، درصد خلوص کارهایش و... در قیامت آشکار می شود.... أفلا یعلم اذا بعثر ما فی القبور و حصل ما فی الصدور؟

او کسی است که خبیر بودن خدا را فراموش کرده است.... إن ربهم بهم یومئذ لخبیر....

 

و اما نه! این کافی نیست... کار که فقط برای ایران نمی شود! باید یکی رَود و با قدرت این پرچمِ حیات را به کشورهای دیگر برساند.... افراد زیادی منتظر این نور هستند...

إن شاء الله ما از آن کسانی باشیم که پرچم قرآن را در انتهای افق نصب می کنند و خداوند ما را لایق و شایسته قرآن و وسیله انتشار آن قرار دهد....

ان شاءالله به زودی گسترش این جمع قرآنی در مشهد مقدس و سایر شهر های کشور اعم از اصفهان و سیستان و بلوچستان و قم و حتی بلاد تونس، لبنان، سوریه، عراق و فسلطین و.... 

تا باشد آن روزی که به حضرت حجت عج عرضه شود و رضایت تام ایشان را برانگیزد....

والسلام....
سیزدهم ماه رجب سال 1443

بعد از ظهر ولادت مولا امیرالمومنین

 

پی نوشت: عکس از نوجوانان مجمع مساجد تدبر محور مشهد 22 بهمن 1400

۰ نظر
گجله گمنام

چرا قرآن؟!/../ علی طاهری

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم اللهم عجل لولیک الفرج

امیرالمومنین علی علیه السلام:
وَ عَلَیْکُمْ بِکِتَابِ اللَّهِ، فَإِنَّهُ الْحَبْلُ الْمَتِینُ وَ النُّورُ الْمُبِینُ وَ الشِّفَاءُ النَّافِعُ وَ الرِّیُّ النَّاقِعُ وَ الْعِصْمَةُ لِلْمُتَمَسِّکِ وَ النَّجَاةُ لِلْمُتَعَلِّقِ؛ لَا یَعْوَجُّ فَیُقَامَ وَ لَا یَزِیغُ فَیُسْتَعْتَبَ وَ لَا تُخْلِقُهُ کَثْرَةُ الرَّدِّ وَ وُلُوجُ السَّمْعِ؛ مَنْ قَالَ بِهِ صَدَقَ وَ مَنْ عَمِلَ بِهِ سَبَقَ.
کتاب خدا را محکم بگیرید؛ چرا که رشته اى است مستحکم و نورى است آشکار، شفابخش و پر منفعت و سیراب کننده و فرو نشاننده عطش [تشنگانِ حقّ]، حافظ تمسّک جویان و سبب نجات کسانى است که به دامنش چنگ مى زنند، کژى در آن راه ندارد تا آن را راست کنند و هرگز خطا نمى کند تا به راه حقّش بازگردانند، خواندن و شنیدنِ مکرّرش موجب کهنگى آن نمى گردد، آن کس که با قرآن سخن بگوید، راست مى گوید، و آن کس که به آن عمل کند پیشى مى گیرد. خطبه 156

رفقا حتما همتون این آیه رو شنیدید که: وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا

تاحالا دقت کرده بودید اصلا معنی حبل الله چیه ؟

طناب خدا؟!!

اصلا طناب خدا چی هست که باید بهش چنگ زد و تفرقه نکرد؟

یا یه سوال دیگه

اصلا چرا باید قرآن بخونیم؟ اجباری هست؟ یا فقط یک کاری مستحبیه؟ ضرورتش چیه؟ اصلا چرا؟!

من جواب این دوتا سوالم رو توی کلام آقا گرفتم

(وعلیکم بکتاب الله) توی عربی هر جا (علی) با یه ضمیر بعدش میاد یعنی اینکه واجب است برای...

مثل اینکه توی قرآن داریم: کُتِبَ علیکم الصیام (بر شما روزه واجب شد)

وعلیکم بکتاب الله ، برشما واجب است کتاب خدا!

داداش امیرالمومنین میگه واجبه هااا

یا حداقل حداقل دیگه داره می گه حتما باید بهش توجه کنی!

خیییلی حرفه! برشما واجب است کتاب خدا.

یعنی داداش گلم اگه قرآن نمی خونی و توجهی نداری یعنی....

 

(فإنه حبل الله المتین)

چرا که او قطعا طناب متین خداست.

(إنه) آورده ها یعنی قطعا

حبل الله هم یعنی قرآن؛ توی خود قرآن گفته شده که به قرآن چنگ بزنید و ازش دور نشید و تفرقه نکنید.

واعتصموا بحبل الله...

شوخی نیستاا

توی اون دنیا معیار به کنکور و درس و مدرسه و بازی و فوتبال و اینا نیست.

چقدر قرآن فهمیدی و عمل کردی؟

والله که همینه

 

حواسمون چقدر جَمعه رفقا؟!!

 

داداش کوچیک همتون

علی طاهری

یاعلی علیه السلام

۰ نظر
گجله گمنام

غیرت!/../ علی طاهری

شهید علی لندی

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم عجل لولیک الفرج


غیرت!
گزینه ای که اگر در هر کسی فعال بود، او را از بقیه تمایز می دهد.
رجل یسعی غیرت داشت.
تا که فهمید پیامبران با مردمِ مسرف در حال مجادله هستند سریع خودش را رساند و از رُسُل حمایت کرد...

وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَةِ رَجُلٌ یَسْعَى قَالَ یَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ ﴿۲۰﴾
مردی (با ایمان) از نقطه دور دست شهر با شتاب فرا رسید، گفت: ای قوم من! از فرستادگان خدا پیروی کنید. (۲۰)
اتَّبِعُوا مَنْ لَا یَسْأَلُکُمْ أَجْرًا وَهُمْ مُهْتَدُونَ ﴿۲۱﴾
از کسانی پیروی کنید که از شما اجری نمی‏خواهند و خود هدایت یافته‏ اند. (۲۱)
وَمَا لِیَ لَا أَعْبُدُ الَّذِی فَطَرَنِی وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۲۲﴾
من چرا کسی را پرستش نکنم که مرا آفریده است ؟ و همگی به سوی او بازگشت می‏کنید. (۲۲)
أَأَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ یُرِدْنِ الرَّحْمَنُ بِضُرٍّ لَا تُغْنِ عَنِّی شَفَاعَتُهُمْ شَیْئًا وَلَا یُنْقِذُونِ ﴿۲۳﴾
آیا غیر از او معبودانی را انتخاب کنم که اگر خداوند رحمان بخواهد زیانی به من برساند شفاعت آنها کمترین فایده‏ ای برای من ندارد و مرا (از مجازات او) نجات نخواهند داد. (۲۳)
إِنِّی إِذًا لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ ﴿۲۴﴾
اگر چنین کنم من در گمراهی آشکاری خواهم بود. (۲۴)
إِنِّی آمَنْتُ بِرَبِّکُمْ فَاسْمَعُونِ ﴿۲۵﴾
(به همین دلیل) من به پروردگارتان ایمان آوردم، به سخنان من گوش فرا دهید. (۲۵)
قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ یَا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ ﴿۲۶﴾
(سرانجام او را شهید کردند و) به او گفته شد وارد بهشت شو گفت ایکاش قوم من می‏دانستند. (۲۶)
بِمَا غَفَرَ لِی رَبِّی وَجَعَلَنِی مِنَ الْمُکْرَمِینَ ﴿۲۷﴾
که پروردگارم مرا آمرزیده و از گرامی داشتگان قرار داده است. (۲۷)

آخر سر هم رجل یسعی را شهید کردند... اصلا رمز شهادت همین است، حالا چه در میان شهر و در مجادله با کفار و چه در میان کوچه پس کوچه ها و ساختمان ها در نجات دادن اشخاص از حریق...
چه زیبا گفتند که شهادت را نه در جنگ، که در مبارزه می دهند...

غیرت انسان را از جا می کند، در هر عرصه ای که باشد....
حالا برادر بگو ببینم غیرت تو نسبت به قرآنی که در دست داری چقدر است؟!...

اللهم عجل لولیک الفرج

۰ نظر
گجله گمنام