بسم الله الرحمن الرحیم؛ وَالْفَجْرِ ؛ وَلَیَالٍ عَشْرٍ ؛ وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ ؛ وَاللَّیْلِ إِذَا یَسْرِ ؛ هَلْ فِی ذَلِکَ قَسَمٌ لِّذِی حِجْرٍ

۶۵ مطلب توسط «ذی حجر» ثبت شده است

سوره ی مبارکه ی عصر /../ امیر علی غیایی

بسم الله الرحمن الرحیم  

- اگر ما در زندگی خود عصر را عصاره گیری ببینیم باید برای رسیدن به هدف و نتیجه ی مطلوب در زندگی تلاش کنیم و هر گونه فشار و سختی را بر خود تحمل کنیم زیرا تحمل کردن سختی فشار ما رو به اون هدفی که می خواهیم می رساند (آیه 1)

- خسر به معنای نرسیدن یا کمتر رسیدن به چیزی است برای مثال فردی در زندگی خود به چیزی که خیلی دوست دارد نمی رسد زیرا آن عمل صالح و ایمان کافی را در زندگی خود ندارد پس ما باید در زندگی خود ایمان و عمل صالح داشته باشیم و دیگران را به انجام کارهای صالح و صبر و بردباری دعوت و سفارش کنیم زیرا انجام این کارها می تواند ما را از خسر و زیان در زندگی خود دور کند. 

- برای مثال: فردی که ایمان کافی و عمل صالح را در زندگی خود دارد فردی را در حال انجام کارهای باطل می بیند او را سفارش به انجام کارهای صالح می کند و باعث میشود تا هم خود از خسر دور شود و هم فرد مقابل.

نسأل الله منازل الشهدا

۲ نظر
ذی حجر

سوره ی مبارکه ی کوثر /../ امیر حسین لطیفی

 بسم الله الرحمن الرحیم 

- کوثر نعمتی بسیار بزرگ است چون خداوند آن را به پیامبر(ص) عطا فرموده است و پیامبر آن را به ما عطا کرده است. 

- کوثر نعمتی پایان نپذیر است. 

- هر چقدر که بخواهیم برای این نعمت از خدا سپاس گزاری کنیم نمی توانیم و باید آن را با نماز خواندن خلاصه کنیم و قربانی کنیم.

- مثلا: اگر من یک انگشتری را به شما هدیه بدهم با ارزش تر است یا انگشتری که مقام معظم رهبری به شما هدیه بدهد؟

- حال این نعمت به چه کسی هدیه شده؟ پیامبر(ص). 

- این موضوع نشان می دهد که پیامبر چه مقام والایی دارند که این نعمت بسیار بزرگ به ایشان عطا شده. (و امامت از نسل ایشان است) 

- آیه ی سوم: هر کسی که پیامبر(ص) را با اکراه از خود براند و ایشان را ابتر(ناپایدار ، منقرض شدن) بخواند خود آن شخص ابتر میشود(مانند:آن شخصی که در مسجدالحرام وقتی با مشرکان صحبت می کرد پیامبر را ابتر خواند)

- نسل پیامبر منقرض نمیشود و به پایان نمی رسد.

- ما باید قدر دان این نعمت باشیم و همان طور که اجداد ما به خوبی این نعمت را به ما معرفی کرده اند ما باید به دیگران معرفی کنیم ، چون برای مثال: بعضی ها برای امام حسین(ع) عزاداری می کنند اما وقتی از آن می پرسیم ایشان چه کسی هستند، داستان های نا مربوط می گوید. 

- ما باید با استفاده از این نعمت(در مسیر کوثر قرار بگیریم) عاقبت به خیر شویم ولی متاسفانه بعضی ها در شب شهادت حضرت زهرا(س) یا دیگر روزهای شهادت صدای موزیک ماشین خود را زیاد می کنند یا کارهای دیگر می کنند.

نسأل الله منازل الشهدا

۲ نظر
ذی حجر

سوره ی مبارکه ی کوثر /../ امیر حسین کریم زاده

بسم الله الرحمن الرحیم

- توهین به مقدسات توبیخ و تهدید سخت دارد. 

- از ملک ها و توهین ها نهراسیم که خداوند طرفداران خود را حفظ میکند. 

- شکر عطا گرفتن از خدا عطا کردن به مردم است. 

- اتفاقی ارزش دارد که در کنار ایمان و عبادت باشد. 

- رابطه با خداوند بر رابطه با خلق مقدم است. 

- نمازی ارزش دار است که خالصانه باشد. 

- چون عطا از اوست تشکر هم باید برای او باشد. 

- قربانی کردن یکی از راه های تشکر از نعمت های الهی است زیرا محرومان به نوایی می رسند. 

- فرزن و نسل عطیه الهی است. 

- در قرآن به نماز و سجده ی شکر سفارش شده است. 

- نوع تشکر نعمت را بید از خدا یاد بگیریم. 

- در نعمت ها و شادی ها خدا را فرا موش نکنیم. 

- نعمت ها برای پیامبر اسلام مسئولیت آور است. 

- ما به تو کوثر خیر و برکت عطا کردیم. 

- باید برای پروردگارمان نماز بخوانیم و قربانی کنیم. 

- نباید چیزهای بهدرد نخور را در تلوزیون ببینیم. 

- نباید با دوستانمان مسابقه بگذاریم. 

- باید برای کار هدف داشته باشیم. 

نسأل الله منازل الشهدا

۰ نظر
ذی حجر

سوره ی مبارکه ی تکاثر و کوثر /../ سعید کسایی و محمدعلی اشرف

 بسم الله الرحمن الرحیم

ای سوره مردمان را به شدت توبیخ می کند بر اثر اینکه در طول زندگی خود به تکاثر رجوه برده اند و با مسابقه گذاشتن ، نعمت های خداوند را از یاد می برند مصادیق زیای برای تکاثر می شود بیان نمود. 


- مصداق الهکم التکاثر: هر کار بیهوده و بی ارزش _ انا عطیناک الکوثر ؛ کثرت خیر و استمرار. به عنوان مثال: دو حوزه بر سر کثرت افراد خود به جدل می پردازند ، دلیل: دو حوزه گسترش جمعی دارند ولی گسترش فرهنگی ندارند. 


- مصداق بعد: دو تیم فوتبال بر سر کثرت بازی ، برد ، گل و... خود جدل می کنند. دلیل: دو تیم که بر چیز های بیهوده که همان چیزهایی است که مفاخر می کنند طبق آیه ی مذکور کاری لهو و بیهوده است که انسان را از یاد خدا دور می کند. 


- مصداق بعد: در مدرسه ای که دانش آموزان بر سر نمرات خود ی نمرات همدیگر را به رخ می کشند. در مدرسه ای که دانش آموزان فقط برای به رخ کشیدن نمرات یکدیگر درس می خوانند ، این نوع درس خواندن کاری بیهوه و لهو است و انسان را ازیاد خدا دور می کند. 


- مصداق بعد: دو خانواده برای کثرت اینکه نشان دهن مذهبی هستند باهم رقابت می کنند. دلیل: دو خانواده ای که تنها دلیل روضه ، نماز ، خمس دادن و... شان به رخ کشیدن این است که کدام مذهبی تر است ، اگر چه این کارها به نظر کارهای خوبی است ولی دلیلی غیر از خدا دارد ، کاری بیهوده و لهو است و آنها تلاش می کنند شدت مذهبیتشان را زیاد کنند پس کثرت دارد و تکاثر است. 


- اثبات مصداق اینکه فوتبال کاری لهو و بیهوده است: برای اثبات این قضیه ابتدا باید حق را بیان کنیم و برای بیان حق از سوره استفاده کنیم. حق طبق آیات مذکور عناوینی است که انسان را به یاد خدا و قیامت می اندازد و به انسان چشم بصیرتی می دهد که یقین پیدا کند که اگر <این کار را انجام دهد حتما به جهنم می رود> و چون علم به حق دارد این کار را انجام نمی دهد. با استفاده از بیان حق فوتبال چون کاری است که انسان برای شهرت طلبی ، مال طلبی و... این کار را می کند پس کاری لهو و بیهوده است. (البته فوتبالیست هایی هستن که در کنار عبادت و بندگی فوتبال هم کار می کنند که این کار جزو کارهای لهو نیست).

  نسأل الله منازل الشهدا

۰ نظر
ذی حجر

سوره مبارکه علق/../ علی نظام آبادی

بسم الله الرحمن الرحیم

  • چون که پیامبر(صلی ا...) درحال عبادت بودندکه جبرئیل به ایشان فرمود بخوان،پس می‌توان گفت کسی که عبادت می کند می‌تواند بادرک وفهم به نام پرود گارش بخواند(یعنی عظمت وویژگی های نام خدا را درک کند وسپس خدارا بخواند.)
  • حالا اگر انسان کوچکی خود نسبت به خدارانیزبفهمد(در سوره گفته شده انسان رااز علق خلق کردیم و این کوچک بودن بودن انسان را در حد حقارت علق توصیف میکند)میتواند عبادتی به مراتب بهتر داشته باشدوهمچنین عبادت بادرک ودرک کوچکی نسبت به خدا باعث میشود انسان هیچگاه گناه نکند چون به علت کوچکی احساس نیاز داعمی به خدا میکند وهیچگاه از یاد خدا غافل نمیشود
  • اگر انسان خوب وبادرک خدا را عبادت کند واز گناه نیز دوری کند خدا از روی کرامتش به او علومی نمی داند را می‌آموزد،البته به گونه ای که دیگر از یادش نمی‌رود چون خدا به وسیله‌ی قلم میآموزد وخاصیت قلم ثبت کردن بدون پاک شدن است
  • دلیل بخشش علم از طرف خدا ارزش کار انسان نیست بلکه کار انسان سبک تر از آن است که همچین پاداشی داشته باشد،در سوره دلیل بخشش این علم فقط کرامت بسیار بالای خداست.
  • حالا اگر انسان کوچکی خود در برابرخدا را درک نکندوهمه ی دارایی هایش را از خود ببیند احساس بی نیازی نیبت به خدا پیدا میکند،ووقتی که احساس کند نیازی به خدا ندارد به راحتی دستور خدارا زیر پا میگذارد ودر اصل به راحتی خدا را مسخره میکند،به این انسان طغیانگر گفته میشود.
  • هیچگاه شر افراد طغیانگر به افراد مومن نمیرسد چون خدا مومنان را حفظ میکند.
  • خدا همه ی کارهایانسان را میبیند وهمهی انسان ها هم این را میدانند و تنها دلیل گناه کردن انسان این است که احساس بی نیازی میکند.
  • انسانی که گناه میکند یا احساس بینیازی میکند،خودرا از تمام افرادی مومن وهمچنین خدا توانا تر میداند و آنها را ذلیل میشمارد،برای همین هم خدا موی جلوی سرش را میگیرد وباذلیل ترین حالت ممکن اورا به جهنم میاندازد.
  • کسی که خود را بینیاز میبیند در ذلیل ترین حالت هم باز به مقام هاب دنیایی خود متوسل میشود،ولی آنها حتی به اندازه ی نگهبانان جهنم نیز نیرو ندارند
  • در آخر انسان با فهمیدن کوچکی خود وحقارت تغیانگران ودرک عظمت خدا باید به سجده بیفتد وبا این کار از طغیانگران برائت بجوید واگر این کار را نکند،او نیز جزو طغیانگران میشود
  • تنها با خوب دیدن ودرک خداوکوچکی نسبت به خداست که انسان میتواند از گناه دورشده وبه درجهی قرب الهی دست یابد

نسأل الله منازل الشهدا

۴ نظر
ذی حجر

سوره مبارکه علق/../سید محمدجواد حیدری

بسم الله الرحمن الرحیم

١-اقراء نشانه نبوت پیامبر میباشد،زیرا ایشان میتوانستند قرآن را جوری برای ما بیان کنند که انگار خدا با پیامبر سخن نگفته است

٢-رب نشانه ربوبیت یعنی مالک مُصْلِح است

٣-خَلَقْ یکی از نشانه های ربوبیت خداست

٤-علق(خون بسته):ممکن است منظور از بی صبات بودن  خون باشد که اگر مقدار کمی از آن را از دست بدهد بدن بیمار میشود

٥-علق(خون بسته) اشاره به این دارد که این علق را باید چیزی به تکامل برساند و آن هم خداست.

٦-علق(خون بسته) وابسته به چیزی است آن هم خدا است

٧-کریم بودن خدارا چرا در این سوره بیان کرده؟-زیرا در آیه٦طغیان انسان را بیان شده و کریم بودن خدا برای این است که بعضی گناهان را میبخشد

٨-علّم به معنای اموختن است(خداوند علم را به پیامبر که سواد کافی نداشت آموخت)

٩-بالقلم به معنای باقلم بوسیله(خودکار،مداد،و...)آموختن است

١٠-بالقلم را میتوان این گونه بیان کرد که انسان  به وسیله گوش و چشم میبیند وعلم را میاموزد (سرنوشت ادم را تغییر میدهد)

برای همین است که این سوره اشاره به خوب دیدن و خوب شنیدن دارد.

١١-آیه ٥میفرماید((به انسان انچه را که نمیدانست اموخت)) ممکن است که این ایه اشاره به پیامبر دارد که خدا قرآن را به پیامبر آموخت و پیامبر قرآن را به مردم آموخت

١٢-آیه ٦ اشاره به طغیان مردم دارد

١٣-آیه٦و٧وقتی بعضی از انسان ها عالم می شوند طغیان می کنند زیرا فکر می کنند که به خدا نیازی ندارند


نسال الله منازل الشهدا


۱ نظر
ذی حجر